ترسیم مصائب عصر عاشورا و شهادت امام علیه السلام
اگرچه لشکر دشمـن، چو موج دریـا بود ولی حسیـن چـو کـوهی هـنوز برجا بود نـمـانــده بـود دگـر هـیـچ یک زیـارانـش ولـی زکـثـرت دشمـن، سیاه صـحرا بود حسین را که سلیمان، مطـیع فرمان است از آن جماعت مور و ملخ، چه پروا بود! دریغ! خسته روان بود و داغ دیـده بـسی غـمیـن زمحنت آن روز و فکر فردا بود نبـود جان به تـنـش دیگر از فـراق عـلی شـکـسـتـه قامـتِ مـولا ز داغ سـقّـا بـود زدنـد حـلــقـه بــه گــرد حـســیـن، آل الله نگین خاتم عصمت، چو مجـلس آرا بـود وداع آخـر او بــود و خـواهـرش گـریان که بـیـن آن هـمه دشمن، حسین تـنها بود به خیـمه گاه عـلمـدار خـود نگـاهـی کرد که جای خالی اش آن دم بسی هـویـدا بود نرفته جـانب میدان به خیـمه بر می گشت صـفـای عشـق ز سعـی حسین، پـیدا بود چه لحظه ای؟ که گران مایه تر ز عمر جهان چه صحنه ای؟ که غم انگیز و صبرفرسا بود به جز خدای که داند؟ که در وداع حسین بـه قلب زینب غـم مبـتلا، چه غـوغا بود گرفت دامن شه را به صد هزار افسوس چه خواهری؟ که چو مادر، حیا سراپا بود به اشک، آتـش حسـرت نشد خموش آخر که آب دیده چو آتـش، حرارت افـزا بود بخواست پـیـرهنـی ـا شـود مـگر کـفـنش یـقـین بـُوَد که در آن دم به یاد زهـرا بود بساخت خـسرو خوبـان به پـاره پـیـرهنی عـدوی سنگـدل! اینجا چه جای یغما بود؟ ز داغ حسرت او سوخت خـیـمـۀ شـاهی عجب که خـیـمۀ گردون، هنوز برپا بود «حسان» کدام گـلستـان چو بوستان حسین هـمیـشـه غـرق گل و دلـربا و زیـبا بود؟ |